در یکی از غارتهایم از لپتاپ محمد، آلبومی از مرتضی محجوبی نصیبم شد که هربار پخش میشوند میزنم بعدی، نه که خوب نباشند چرا هستند خوب هم هستند اما هیچ روز خدا وقتشناس نیستند غیر از یکیشان که هربار دلبری میکند. شمارهی نوزدهم بوی قرمه سبزیهای ظهر جمعه میدهد. همانها که مامان جان میپزد و حالش که به جا باشد یک قاشق پلوی زعفرانی هم میریزد روی بشقابت. این یکی از هزاران تصویری است که زنده نگهم میدارد. گذاشتهامش گوشهی دلم و شبهای زمستان که قدمزنان شریعتی را میروم پایین پخشش میکنم تا برسم. اگر یک ذره عقل در کلهام بود این روزها باید خوشحالتر میبودم.